امروز روزی بود که جواب ازمایش خون رو گرفتم و فهمیدم مشکوک به تریزومی ۲۱ هستی.چه روزهای بد و پر استرسی بود.استرسهای الکی و ترس از دست دادنت که بعد فهمیدم همشون بیخود بودن.

بسی خوشحالم که بالاخره تیم فوتبال مورد علاقه ام آلمان جام جهانی رو برد. هورررررررا

از دیروز یاد گرفتی که وقتی از خواب بیدار میشی خودت بگیری بشینی چهار دست و پا رفتن همچنان با سرعت ادامه داره حتی نصفه شبها خواب الوده

شش ماهگیت مبارک عسلکم.همیشه شش ماهگی رو خیلی دور میدیدم و می گفتم چقدر باید سختی رو تحمل کرد تا تو شش ماهه بشی.باورم نمیشه که شش ماه گذشت با همه تلخیها و شیرینی هاش.یادش به خیر پارسال تو همچین روزی بود که رفتم خیابون بهار تا اولین خریداتو بکنم اونم تو اوج گرما با اون حالم.آخراش هم حالم بد شد ولی چقدر ذوق خریداتو میکردم

بعدا نوشت: خیلی شب سختی بود بعد از واکسن تب کردی و پادرد شدید داشتی همش گریه میکردی تا فردا ظهر که تبت قطع شد.