چه شب یلدای مزخرفی بود.خیلی سخته این همه خودتو اماده کنی.از صبح در تدارک امشب باشی.بعد کلی هم ایراد و ادا و اطوار برات دراره و به جای تشکر از زحماتت و پذیرایی که از مهمون کردی طلبکار هم باشه.تازه قهر کنه و بگیره بخوابه.به خدا از بعد از ظهر سرپا بودم.همش داشتم کار می کردم کمرم دیگه از درد راست نمیشه.بعد این بود جوابم! دلم خیلی گرفته.اومدم نت گردی.