امروز چه روز بدی بود.خدا خیلی رحم کرد عسلم.پام خورد به پایه مبل و نزدیک بود بخورم زمین و تو که تو بغلم بودی از دستم پرت بشی رو سرامیکا.خیلی ترسیدی و گریه کردی نفست از ترس قطع شد و دست و پای من میلرزیدو خدا رو شکر چیزیت نشد.دلم این روزا به اندازه کافی غم داره دیگه نمی تونستم این اتفاقو تحمل کنم اگه چیزیت می شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد